سریال قبول می کنم سریالی درام است که از شبکه forum 32 هندوس سریال قبول میکنم قسمت 73تان در حال پخش است. سریال قبول میکنم قسمت 73سریال قبول می کنم با بازیگران غیر مشهورش بسیار پربیننده بوده است.دختری زیبا به نام زیا که از آمریکا به کشورش هند بازگشته است زندگی تازه ای را با اتفاقات جالبش تجربه می کند.او عاشق پسری مغرور به نام اسد می شود ولی اسد علیرغم اینکه عاشق زیا شده است از خود هیچ احساسی بروز نمی دهد. سریال قبول میکنم قسمت 73

در این بین پدر اسد نیز که از همسرش دلشاد جد سریال قبول میکنم قسمت 73ا شده است، سالهاست که زندگی تازه ای را با زنی به نام شیرین آغاز کرده است.حاصل ازدواج دوم رشید یک پسر به نام آیان و دو دختراست. رشید با اینکه زندگی خوبی دارد گاهی به یاد عشق قدیمی  سریال قبول میکنم قسمت 73اش دلشاد می افتد و سعی می ک سریال قبول میکنم قسمت 73ند که به او نزدیک شود.

پسر دیگر رشید یعنی آیان زیاد به برادرش اسد شباهت ندارد.او طبعی شوخ دارد و عاشق دختری به نام  سریال قبول میکنم قسمت 73حمیرا است.البته پدر حمیرا دل خوشی از آیان ندارد و او را از دخترش می راند!

داستان این سریال در کشمکش عشقی شخصیت ها و دوستی های نافرجام خلاصه می  سریال قبول میکنم قسمت 73شود.

سریال قبول میکنم قسمت 73 دوبله فارسی (فصل اول)

داستان قسمت آخر سریال قبول می کنماز طرفی دیگر ریحان عاشق صنم می‌شود و سعی می‌کند بیشتر اوقاتش را کنار او سپری کند سریال قبول میکنم قسمت 73 غافل از اینکه برادرش آهیل هم عاشق صنم شده است. آهیل تلاش می‌کند که صنم و ریحان را از هم دور کند. تنویر مادر ریحان، تدبیری اتخاذ می‌کند تا صنم و اهیل با هم ازدواج کنند غافل از آنکه بداند صتم همان سریال قبول میکنم قسمت 73 دختر زویا و اسد است. ریحان که دلش شکسته و به آهیل حسادت می‌کند خانه را ترک می‌کند. سریال قبول میکنم قسمت 73

به علاوه سونهری ( همان سحر قل گم شده‌ی صنم) که زنی حقه ب سریال قبول میکنم قسمت 73از و حیله گر شده، سریال قبول میکنم قسمت 73 عاشق ریحان می‌شود و سعی دارد او را فریب دهد. برق چشمان سونهری، تنویر را گرفته و اهیل را مجبور می‌کند با او ازدواج کند و سونهری زن دوم اهیل می‌شود. تنویر تحت تاثیر سونهری، می‌خواهد آ سریال قبول میکنم قسمت 73هیل را به قتل برساند که اشتباها پرس خودش ریحان را می‌کشد.  بعد از بالا و پایین‌های بسیار، آهیل متوجه می‌شودسریال قبول میکنم قسمت 73 که پدرش زنده است و در تمام این مدت تنویر او را پنهان کرده بود. با فهمیدن تمام حقایق آهیل از تنویر می‌ سریال قبول میکنم قسمت 73خواهد که دست از سر او و صنم بردارد و اجازه دهد زندگی‌شان را بکنند. تنویر به خاطر از دست دادن پول و ثروت و پسرش عصبی شده و سعی دارد آهیل و صنم را  با انفجار بمب بکشد که بمب به طرف خودش برگشته و هنگام مرگ به آهیل و صنم هشدار می‌دهد که دخترش می‌آید  و انتقام او را خواهد گرفت. سریال قبول میکنم قسمت 73

سحرریال صنم جدید هم هنگام فرار از دست آهیل و صنم تصادف می‌کند. صنم که به دنبال خواهرش صنم می‌گردد اشتباها سوار اتووسی می‌شود که  دچار سانحه می‌شود، به طور اتفاقی مرز هند را رد کرده و وارد مرز پاکستان، لاهور می‌شود. سریال قبول میکنم قسمت 73

خلاصه داستان فصل سوم سریال هندی قبول می کنم

صنم که گذشته خود را به خاطر نمی‌آورد یا یک سرهنگ پاکستانی به نام  شاد آفتاب خا سریال قبول میکنم قسمت 73ن زندگی می کند که نام او را جنت می گذارد و عاشق او هم شده است. اما صنم درنهایت گذشته‌ و زندگی‌اش با آهیل را به خاطر می‌آورد. آهیل هم با ناامیدی به دنبال  سریال قبول میکنم قسمت 73صنم همه جا را گشته است. نامزد قبلی  سریال قبول میکنم قسمت 73شاد، که یک تروریست به نام شیشی کاپور است شابهت عجیبی به تنویر دارد شیشی کل خانواده شاد را می‌کشد.

شاد و جنت، یا همان صنم برای پیدا کردن شیشی و درمان صنم به هند می‌روند. آهیل بسریال قبول میکنم قسمت 73ه طور اتفاقی آنها را می‌بین سریال قبول میکنم قسمت 73د و متوجه می‌شود صنم حافظه‌اش را از دست داده است.  آهیل با آنها طرح دوس سریال قبول میکنم قسمت 73تی می‌ریزد و از آنها می‌خواهد برای درمان صنم همراه او بهسریال قبول میکنم قسمت 73  بوپال بیایند. آنها به خانه آهیل بروند و در انجا صنم جدید نقشه می‌کشد که صنم و اهیل را برای همیشه از هم جدا کند و ترتیب ازدواج جنت و شاد را می‌دهد. وقتی شاد متوجه می‌شود که جنت هم ان صنم است عشقش را برای او قربانی می کند. اهیل نیز در حادثه‌ای  کشته می‌شود و صنم تصمیم می گیرد انتقام مرگ او و سخر را بگیرد. شاد زندگی‌اش را برای نجات صنم فدا می‌کند و صنم در نهایتا به دلایلی خودکشی می‌کند سریال قبول میکنم قسمت 73 «مرا پنهان کن» داستانی جالب و هیجان انگیز را روایت می کند که حول محور دو خانواده ثروتمند و تأثیرگذار می چرخد. «مته» و «ناز» فرزندان این دو خانواده از کودکی با یکدیگر بزرگ شدند و از آن زمان خانواده ها با وعده ازدواج آینده خود را برنامه ریزی کردند.