امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام | متن کامل ترانه تصنیف امشب شب مهتابه | دانلود آهنگ امشب شب مهتابه (تمام اجراهای جدید و قدیمی) | این شعر زیبا | امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
شعر چيست؟
شعر، در لغت بمعني دانش و فهم و ادراك است كه چ امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامامه، سرود، سخن و چكامه نيز خوانده شده است و در تعريف شعر گفته اند كه: كلامي است موزون و مقفي كه داراي معني باشد، و اين تعريف شعر است. از روزي كه انسان شعر را شناخته است، آن را ملازم وزن يافته و آهنگ و امشب شب مهتابه حبیبم رو میخواموزن شعر، او را مسحور و مفتون خويش ساخته است. امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
به همين جهت ارسطو كه نخستين كسي است كه رساله اي در بارهء شعر از او در دست امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام است، شعر را در مقابل نثر قرار مي دهد و از شعر، سخن موزون را اراده مي كند. امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
حكماي دورهء اسلامي نيز هميشه شعر را همراه و همزاد وزن شناخته اند؛ چنان كه ابوامشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام علي سينا بلخي مي گويد: شعر سخني است خيال انگيز كه از اقوالي موزون و متساوي ساخته شده باشد. امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
زبان شعر
زبان شعر بسيار دقيق تر و عالي تر از زبان نثر است امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
نخستين نكته ای كه در بارهء زبان شعر بايد گفت اين است كه در آن، لفظ به دو اعتبار در كار است: امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
1. به اعتبار دلالت بر معني
2.ديگر به اعتبار صورت و هيئت خاص خود.
شاعر به صورت الفاظ بي اعتنا نيست. هركلمه اي نزد او چهره اي دارد، درست مانند چهرهء امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام مردمان، يكي سرد و خشك و يكي گيرنده و دلنشين، اين يك نرم دلاويز، آن يك تند و خشم انگيز. اينجا كلمات سكه امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام هاي بي زبان نيستند، جا امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامن دارند و با هم مهر و كين ميورزند، مجمع بعضي هم لطف و آرامش است و اجتماع بعضي ديگر سراسر ستيز و پرخاش. امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
شاعر با اين وجود هاي زنده سرو كار دارد، خوي و چهرهء ه ريك را خوب مي شناسد، يكي را مي خواند، يكي را مير امشب شب مهتابه حبیبم رو میخواماند، اين را با آن آشتي مي دهد، آن را از اين جدا مي كند، به تدبير و افسون از اين پراكندگان، گروهي مي سازد كه همد ل و هم آهنگ، به فرمان او روان مي شوند تا دل و جان شنونده را به كمند بيارند و او را به آنجا ببرند كه شاعر خواسته است. زبان شعر را خود شاعر مي سازد. امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
خوانندهٔ گرامی!
پیرامون شعر و مفهوم آن بسیار گفته شده است. بیان مفهوم شعر به زبان ساده، شیره یی از مطالعات من در پی امشب شب مهتابه حبیبم رو میخواموند به شعر است، که آنرا طی چند مقالهٔ برای شاعران جوان علاقمندان شعر و بالاخره برای آنعده از دوستان ک امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامه مانند خودم صید این صیاد مقتدر( شعر ) شده اند، پیشکش می نمایم.
آرزو، امید و نیز مقصد ازنوشتن این چند امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام سطر ناقابل تبادلهٔ اندوخته های مان با امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامهمدیگر؛ و در نهایت حد ممکن درک ذره یی از سحر این ساحر توانمند می باشد. بنابر آن، توقع دارم که صحبت در بارۀ این عزیز دوست داشتنی وجفا کش بار ادبی را از دیده فرو نگذارید.
قسمت اول امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
شعرچیست؟
قبل از آنکه هر گونه بحثی را در پیوند به شعر بتوانیم آغاز بکنیم، باییست از خود پرسیده باشیم که شعر چیست؟
برای پاسخ به این پرسش؛ شاعران، دانشمندان امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام، و فیلسوفان جهان نظریات مختلف دارند. امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام
عده یی از شاعران تعریف شعر را بس مشکل دانسته، حتی نظر به آن دارند که شعر تعریف نا پذیر ترین چیزی است که وجود دارد.
نظریه افلاطون در پیوند به شعر این است امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام،
شعرعلم نیست زیرا نه می توان آن را به تعلم کسب کرد و نه می توا امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامن با تعلیم به دیگران آموخت، بلکه امری است الهامی و یکی از اسرار خدایان است.(1)
درحالیکه پُل والری شاعر وفیلسوف فرانسوی با مفهوم (( الهام )) در سرودن شعر مخالف بوده و انرا صرفاً حجابی بر جهل ما نسبت به فرایند پیچیده آفرینش هنری میدانست. در نظر وی عوامل بسیار در سرودن شعر دخیل اند: کلمات، معا امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامنی، تصاویر، تأثرات،واقعیت،خیال،منطق،نحو،سنَت، شرایط تاریخی، و غیره و غیره. (2)
شاعر، ادیب ونویسندۀ شهر زبان فارسی، محمد تقی بهار پیرامو امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامن شعر می گوید که:
“هر شعری که شما را تکان ندهد، به آن گوش ند امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامهید. هر شعری که شما را نخ امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامنداند و یا به گریه نیندازد، آن را دور بیندازید. هر نظمی که به شما یک یا چند چیز خوب تقدیم ننماید، بدان اعتماد ننمائید. تا شما را یک هیجان وحشی حرکت ندهد، بیهوده شعر نگوئید. اوٌل فکر کنید که چه چیز سایق شعر گفتن شماست ؛ آیا کسی را دوست دارید، کسی را دشمن دارید، مظل امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامومید، فقیرید، شجاعید و می خواهید تشجیع کنید، گِله دارید، امتنان دارید، خبر تازه یا سرگذشت قشنگی به خاطر دارید، نکتهء حکیمانه و فلسفهء خوش و دقیقی در نظر گرفته اید، چه چیزی است که شما را و طبع شما را می خواهد به امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام رخود مشغول کرده و به لباس یک یا چند شعر خودش را به مردم نشان دهد؟ هر چیزی که هست، همان را با هر قدر فکر و عقل و ذوقی که دارید همان طور که هست، بدون گزافه و با حقیقت و صدق به نظم در آورده، یا به نثر بنویسید. شاعر آن است که در وقت تولد شاعر باشد. به زور علم و تتبٌع نمی توان شعر گفت. تقلید الفا امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامظ و اصطلاحات بزرگان و دزدیدن مفردات و مضامین مختلفهء مردم و با هم ترکیب کردن امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام، کار زشت و نالایقی است و ن امشب شب مهتابه حبیبم رو میخواممی شود نام آن را شعر گذاشت. کسی که طبع ندارد، کسی که از کودکی شاعر نیست، کسی که اخلاق او از مردم عصرش عالی تر و بزرگوارتر نیست و بالاخره کسی که هیجان و حسٌ رقیق و عاطفهء تکان دهنده ندارد، آن کس نمی تواند شاعر باشد ولو مثل قاآنی صد هزار شعر بگوید، یا مثل فتحعلی خان صبا چند کتاب پر از شعر از خ امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوامود به یادگار بگذارد. شاعر رودکی است، فردوسی است، خیٌام است، مسعود است، منوچهری است، سعدی است،شاعر ویکتور هوگو است، ولتر است، که در مشرق و مغرب همه جا و همه وقت زنده اند. فردوسی و خیٌام شاعر دنیا ومال همهء جهان اند، ویکتور هوگو، شیلر و ولتر، همه وقت از آن همهء ملل بوده و خواهند بود. ایران، فرانسه، آلمان، نمی توانند آن ها را به خود اختصاص دهند، چنان که انگلیس نمی تواند شکسپیر را مختصٌ به خود بداند و عرب هم ابوالعلاء معٌری را باید شاعر و فیلسوف روی زمین بشناسد امشب شب مهتابه حبیبم رو میخوام