این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست | اهنگ این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست دانلود | علی احمدیانی – رفت ندید که پشتش افتاده بودم بی حال و بی جون | این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
موسیقی از مرحلهی ابتداییای که در آن فقط به طور شفاهی منتقل میشد، با اختراع خط موسیقی، ترقی کرد و به تدریج از اینکه مبتنی بر اصل تک صدایی باشد و تنها یک خط ملدیک را صرف نظر از اینکه یک یا چند ساز را به کار گیرد، به گوش برساند به موسیقی پیشرفتهای مبتنی بر اصول چندصدایی رسید. اینجا بود که قوا این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستنین هارمنی ،موسیقی، همان قوانینی که از دل قانون هماهنگی طبیعت بر میآمد کشف شد و با شکوه هرچه تمامتر در عظیم تری این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستن ساختمان موسیقایی بشری، یعنی ارکستر سمفنیک، دهها ساز را از انواع مختلف با یکدیگر هماهنگ کرد. سرانجام علم بشر به رموز طبیعت دست یافت توانست آنچه را که امروزه آن را موسیقی علمی» مینامیم در وجود آورد و به برکت همین موسیقی علمی است که هماهنگیهای بینقص، آثار عظیم، ساختارهای شگرف و ترکیباتی چنان مطبوع خلق شدند که هیچ ذوقی در مطبوعیت آنها تردید نمی.کند خوشآهنگیهای موسیق این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستی علمی امروز به قدری آشکار است که همه ی آحاد بشر به آن معترفاند، چراکه آن را کاملاً مطابق با طبیعت انسا این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستن مییابند؛ طبیعتی که فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی و قومی ایستاده است و همهی اب این زخم ی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستنای بشر را به هم پیوند میدهد. موسیقی امروز موسیقی علمی، امروز یعنی موسیقیای که قوانین طبیعت را کشف کرده و آن را به کار میبرد توانسته است تارهای احساسات و ع واطف انسانها را در همه جای دنیا به یکسان به ارتعاش درآورد و به این ترتیب، توانسته است نمود زبان موسیقی واقعی با قدرت بیان همه فهم آن باشد. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
موسیقی علمی همان موسیقی طبیعی همان موسیقی طبیعت است. اکنون این موسیقی تبد این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستیل به مؤثرترین زبان برای بیان احساسات تصویرگری عواطف و حتی روایت حکایات شده است. ابزارهایی که موسیقی علمی در اختیار دارد آن را قادر میسازد تا از زبان گفتاری سبقت بجوید و به مقامی دست یابد که بیش از هر زمان دیگری این زبانزد که «آنجا که زبان و باز میماند، موسیقی آغاز میشود را صادق میکند. اکنون موسیقی، با ارکستر بزرگش این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست و با اصول هارمنیاش که از قوانین طبیعت نشأت گرفته است، طیف وسی این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستعی از احساسات و رویدادها و پدیدهها را بدون آنکه نیازی به گفتار داشته باشد، بیان می کند و پیام خالقش را پیام آهنگساز را، بیآنکه کلامی آن را همراهی کند، به همه ی شنوندگانش در همه جای دنیا میرساند. موسیقی، بنابراین، فراتر از زبان قرار میگیرد زیرا نه تنها قادر به انتقال پیام آهنگساز این زخمی که افتا د رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستاست، بلکه درونیترین احساسات و عمیقترین عواطف او را به نحوی بیان میکند و انتقال میدهد که هیچ زبان و هیچ شکلِ ادبیای قادر به بیان و انتقال آن نیست. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
ریتم در موزیک چیست؟
ضربآهنگ یا ریتم (به فرانسوی: Rythme ) به معنی توالی ضربههای آهنگ که برای موزون کردن نوای موسیقی به کار میرود. به عبارت دیگر تکرار پیدرپی یک حرکت پایدار در زمان مشخص را در موسیقی وزن یا ریتم گویند.
تکسچر یا بافت در موسیقی چیست؟
تا اینجا متوجه شدیم که جواب سوال موسیقی چیست، پیچیدگیهای زیادی را شامل میشود، اما تکسچر یا بافت چیست این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست ؟ تکسچر یا بافت، صدای کلی یک قطعۀ موسیقی یا آهنگ است که براساس اینکه چطور سایر عناصر یا اجزای موسیقی با هم ترکیب شدهاند، مشخص میشود. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
قطعات موسیقی که دارای بافت ضخیمی هستند، دارای لایههای بسیار زیادی از سازها هستند. بافت یا تکسچر هماین زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست چنین تحت تاثیر شدت صداها نیز قرار دارد. بافت موسیقی به 4 دستۀ مونوفونی، هتروفونی، هموفونی و پلیفونی تقسیم میشود. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
بافت مونوفونیک
بافت مونوفونیک، توسط یک خط موسیقی ملودیک و بدون هیچگونه همراهی شناخته میشود.
نمونۀ آن را میتوانید در اولین موومان سلو سوئیت شمارۀ 1 در گام سل ماژور اثر یوهان سباستین باخ نمونهای از این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست بافت مونوفونیک است، بشنوید. توجه کنید که چگونه خط تنکنوازی ویلونسل، تنها صدا در این اثر است. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
نمونۀ دیگر این بافت را میتوانید در اثر Where H این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستave All the Flowers Gone? بشنوید که کاری از پیت سیگر ت این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستولید سال 1955 است. توجه کنید که صدای سیگر، تنها خط موزیکال این اثر ا این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستست.
پخشکننده صوت
بافت هترونیک
بافت هترونیک با تغییرات متعدد خط ملودیک یکسانی که به طور همزمان در صداهای مختلف شنیده میشود این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست، قابل تشخیص است. این تغییرات میتواند یک تحریر کوچک لحن تا یک پرفورمنس طولانی صدا را تا زمانی که جریان ملودی اثر، نسبتا ثابت بماند را شامل شود. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
به اثر Ana Hasreti کاری از گوسکل بکتاگیر تولید سال 2001 که یک موزیک کلاس این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستیک ترکی است گوش کنید. ت این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستوجه کنید که چگونه صدای باد ملودی ایجاد شده توسط کشش سیمها را زینت میبخشد. در حالی که سازها هر کدام چاشنی متفاوتی دارند، اما همۀ آنها یک جریان ملودی یکسان را دنبال میکنند.
پخشکننده صوت این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستاکنون به این قطعۀ سنتی ایرلندی The Wind That Shakes the Barley که توسط Chieftains در سال 1 978 (شروع از دقیقۀ 00:50) رکورد شده است، گوش دهید و به تغییرات جزئی بین لاینهای ملودی کمانچه و فلوت توجه کنید. این تفاوت جزئی بین کمانچه و فلوت، نمونۀ دیگری از بافت هترونیک است. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
پخشکننده صوت
بافت هموفونیک
بافت هموفونیک با داشتن چند صدا که به طور هماهنگ با سرعت یکسان با هم اجرا این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست میشوند، شناخته میشود. این بافت بسیار رایج است. بسیاری از اوقات این بافت به این صورت اجرا میشود که یک ملودی منفرد که غالب است در حال اجراست و صداهای دیگر برای کامل کردن هارمونی استفاده میشوند. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست
بیایید به قطعۀ شمارۀ 6 کورال از Six Horn Quartets نوشتۀ نیک این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستلای چرپنین سال 1910 گو این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیستش کنیم. توجه کنید که چگونه ملودی و هارمونی اغلب در بلاک آکوردها اجرا میشود تا ریتمی یکپارچه را ایجاد کند. این زخمی که افتاد رو قلب من جاش دیگه رفتنی نیست